...Love is

Love is like a pizza man
 ;if you ask for  
!He will knock on your door hatman

You pay and he will give you the good
 ,then 
Never try to keep him more even if you could!

Because the only favor he can do 
 ! Is to eat slices of your pizza, yes he would


 

         همین!                                                                                                            



 hatman=حتمن ، Surely  ، مرد کلاه دار!

 

                                                                                               

خالی بندی هالیوودی و سایت جاداستانی


اول:
 فیلم اسکندر ساخته الیور استون رو دیدم. من از نقد فیلم چیزی سرم نمیشه ولی به نظرم یک فیلم کاملا تبلیغاتیه که نه تنها توش هیچ خبری از واقعیات تاریخی مثل انداختن برده ها جلوی حیوانات درنده نیست بلکه همه دستاوردهای تمدن اونروز ایران رو به یونانیها نسبت میده. در مقابلش ایرانیها رو به عنوان نماینده شرقیها و بربر خطاب میکنه. و بارها در جاهای محتلف فیلم از یونانیها با ضمیر ما (یعنی نماینده غرب) یاد میکنه و علنا از زبان ارسطو میگه که ما از آنها برتر هستیم. حتی قیافه داریوش سوم هم به ملاعمر شبیه تره تا نقش برجسته های تخت جمشید. در ضمن وحشیانه ترین کار اسکندر که آتش زدن پرسپولیسه هم تو فیلم نیست و از شیفتگی او به فرهنگ و تمدن ایرانی به ازدواجش با  رکسانا که اون هم بیشتر شبیه عرب هاست بسنده میکنه. البته تعجبی هم نداره. آمریکاییها که به خاطر این دوتا جنگ( عراق و افغانستان) صد ها هزار نفر رو کشتن یا به کشتن دادند معلومه که از گه مال کردن تاریخ یه کشور دیگه که از اونم دل خوشی ندارن ابا ندارن.
گفتم که من نه منتقد فیلمم نه تاریخدان. فقط آرزو کردم (حالا احترام امام علی و امام حسین و امام حسن و امام رضا و ... سر جای خودش) لااقل به جای زندگینامه شابدوالعظیم یه فیلمی سریالی چیزی ساخته میشد که لااقل به بخشی از راجیفی که این فیلم در مورد تاریخ ایران میبافه جواب بده. درسته که فضل پدر واسه ما نون و آب نمیشه ولی حداقل حال که میشه باهاش کرد.
دلم واسه ات میسوزه کورورش جان! اگه میدونستی سر مملکتی که درست کردی چی میاد همونموقع به سپاه یه میلیونیت می گفتی یکی یه تف بندازن تا کل جزیره العرب رو سیل ببره.
در همین رابطه تو این وبلاگ هم چیزهای خوبی نوشته.

دوم:

میدونین که ما با یه سری از بچه ها که اغلبشون وبلاگ نویس هم هستن گروهی داریم به نام غروب سه شنبه ها. این گروه از زمان مرحوم کافه بلاگ کار خودشو شروع کرد و تا امروز هم داره به کار خودش ادامه میده. یعنی چیزی حدود یک سال و نیم. که خب میدونین این زمان برای کار گروهی در بین ما ها رکورد خیلی خوبیه. تو جلساتمون داستان میخونیم و راجع بهش صحبت میکنیم. به علاوه کارهایی مثل بحث های تئوریک و دعوت از نویسندگان. تا حالا این گروه یه وبلاگ داشت که همه داستانها اونجا گذاشته میشد و به نوبت خونده میشد.
اما از امروز این وبلاگ تبدیل به سایت شده با آدرس: www.jadastani.com
هرچند هنوز ایراداتی داره ولی اگر اهل ادبیات به خصوص داستان هستید این سایت میتونه برای شما جالب باشه.
                                                  

پیشنهاد بی شرمانه


از هفت سال پیش که گواهینامه ام تو جاده هراز به خاطر سبقت غیر مجاز پیوست شد تا حالا هر بار پامو تو هر جاده و اتوبانی میذاشتم فحشو میکشیدم به جون پلیس راه*. نه واسه اینکه گواهینامه نداشتم و هر پلیسی رو میدیدم رزد میکردم بلکه واسه اینکه اینا رسمشون این بود که پشت یه پیچ خطرناک قایم میشدن و هرکی سبقت میگرفت و البته زیر تریلی نمیرفت جریمه اش میکردن.
تا امسال که ورق کاملا برگشته بود. یعنی الگانسا یه جایی وامیسادن که از چند کیلومتری معلوم باشن. تازه یه سری ماکت هم درست کرده بودن که مردم با دیدن اونا به اصطلاح حضور پلیس رو حس کنن و خلاف نکنن.
هرچند خیلی دلم میخواست این موضوع و سایر تغییرات کوچک ( که البته واسه ما خیلی بزرگه) رو به کاندیداتوری رییس پلیس تو انتخابات ربط ندم ولی نتونستم.
ایشون که بعضیا بهش زیبای خفته هم میگن هم تا وقتی که هنوز شانسش زیاد بود چمران و مدرس رو آسفالت کرد.
بعد هم که دیگه حاج آقا در کمال صداقت و سادگی قضیه پنجاه هزار تومنو مطرح کرد.
حالا بگذریم از ایشون که تنها کاری که از دستش براومده این بوده که ریشهاشو بزنه یا لااقل کمرنگش کنه.
البته بازم اینا ایول دارن که از لات بازیشون با پول ملت یه چیزی هم به صاحب مال می ماسه. اون یکی حاج آقا که باز زده تو تریپ جام زهر  این حرفا.
یه پیشنهاد داشتم و یه نکته.
پیشنهاد:
از این به بعد کاندیداهای ریاست جمهوری حداقل سه چهار سال قبل معلوم بشن و همه اشون هم تو پست های مهم و تاثیر گذار باشن. اینجوری شاید بقیه خیابونام آسفالت بشن و ملت به جرم زید بازی شلاق نخورن.
نکته:
درسته که اول و آخرش یکیه و همه مردم دنیا یا ..سخولن یا ..ونی. ولی تا اونجایی که یادمه تو اون جوک میگن اگه یه میلیون تومن بهت بدن ..ون میدی نه پنجاه هزار تومن.

آخرشم این که من یکی ...خول نیستم. ولی با سیو کردن یه قبض جریمه ۱۵ هزارتومنی و ۵۰ هزار تومن آقا و یه صورت صاف و صوف کارم راه نمی افته!



* نگین این پسره چقدر یبسه که گواهینامه اشو صاف داده دست افسره. ولی ما اون وقت پنج تا دانشجوی آس و پاس بودیم که موقع رفتن همه امون با هم۱۰ هزار تومن پول داشتیم. چه برسه به وقت برگشتن که همه اش ۷۵۰ تومن واسه مون مونده بود و یارو پرتش کرد تو صورتم و گفت برو بقیه اشو بیار تا گواهینامه اتو بهت بدم.