پیشنهاد بی شرمانه


از هفت سال پیش که گواهینامه ام تو جاده هراز به خاطر سبقت غیر مجاز پیوست شد تا حالا هر بار پامو تو هر جاده و اتوبانی میذاشتم فحشو میکشیدم به جون پلیس راه*. نه واسه اینکه گواهینامه نداشتم و هر پلیسی رو میدیدم رزد میکردم بلکه واسه اینکه اینا رسمشون این بود که پشت یه پیچ خطرناک قایم میشدن و هرکی سبقت میگرفت و البته زیر تریلی نمیرفت جریمه اش میکردن.
تا امسال که ورق کاملا برگشته بود. یعنی الگانسا یه جایی وامیسادن که از چند کیلومتری معلوم باشن. تازه یه سری ماکت هم درست کرده بودن که مردم با دیدن اونا به اصطلاح حضور پلیس رو حس کنن و خلاف نکنن.
هرچند خیلی دلم میخواست این موضوع و سایر تغییرات کوچک ( که البته واسه ما خیلی بزرگه) رو به کاندیداتوری رییس پلیس تو انتخابات ربط ندم ولی نتونستم.
ایشون که بعضیا بهش زیبای خفته هم میگن هم تا وقتی که هنوز شانسش زیاد بود چمران و مدرس رو آسفالت کرد.
بعد هم که دیگه حاج آقا در کمال صداقت و سادگی قضیه پنجاه هزار تومنو مطرح کرد.
حالا بگذریم از ایشون که تنها کاری که از دستش براومده این بوده که ریشهاشو بزنه یا لااقل کمرنگش کنه.
البته بازم اینا ایول دارن که از لات بازیشون با پول ملت یه چیزی هم به صاحب مال می ماسه. اون یکی حاج آقا که باز زده تو تریپ جام زهر  این حرفا.
یه پیشنهاد داشتم و یه نکته.
پیشنهاد:
از این به بعد کاندیداهای ریاست جمهوری حداقل سه چهار سال قبل معلوم بشن و همه اشون هم تو پست های مهم و تاثیر گذار باشن. اینجوری شاید بقیه خیابونام آسفالت بشن و ملت به جرم زید بازی شلاق نخورن.
نکته:
درسته که اول و آخرش یکیه و همه مردم دنیا یا ..سخولن یا ..ونی. ولی تا اونجایی که یادمه تو اون جوک میگن اگه یه میلیون تومن بهت بدن ..ون میدی نه پنجاه هزار تومن.

آخرشم این که من یکی ...خول نیستم. ولی با سیو کردن یه قبض جریمه ۱۵ هزارتومنی و ۵۰ هزار تومن آقا و یه صورت صاف و صوف کارم راه نمی افته!



* نگین این پسره چقدر یبسه که گواهینامه اشو صاف داده دست افسره. ولی ما اون وقت پنج تا دانشجوی آس و پاس بودیم که موقع رفتن همه امون با هم۱۰ هزار تومن پول داشتیم. چه برسه به وقت برگشتن که همه اش ۷۵۰ تومن واسه مون مونده بود و یارو پرتش کرد تو صورتم و گفت برو بقیه اشو بیار تا گواهینامه اتو بهت بدم.
نظرات 14 + ارسال نظر
هما دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 08:06 ب.ظ

عجب !

پونه دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 08:53 ب.ظ http://saaghi11.persianblog.com

خوبه اینجوری پته کانداید ها میریزه رو آب .

مریم گلی دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:06 ب.ظ

یعنی هنوز گواهینامه نداری؟ خوب بقیه شو می بردی گواهینامه رو می گرفتی! . در مورد زیبای خفته هم یک نکته بگم درسته که آسفالت کرده اما چه جوری. مثلا صبح که می اومدی تو مدرس می دیدی همچین نرم داری میری بعدش پاتومی ذاشتی رو گاز اونوقت یهو می دیدی جلوت آسفالت تموم شد (ماشاله زیاد هم ریخته بودن) بعد گروپی می خوردی زمین . بقیه کاراشون هم همینه یعنی آسفالته رو می کنن اما یک جوری که سرویس هم بشی. همین دیگه!

امیرحسین دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:26 ب.ظ http://amireghlimi.blogsky.com

سلام
بابک من رفتم اینجا:
http://roozmare.blogsky.com
یه حالی به لینکت میدی؟

مهدی سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:31 ق.ظ http://u2.persianblog.com

بد دوره زمونه ای شده، مگه نه؟

مهدی سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 01:21 ق.ظ http://u2.persianblog.com

من فکر کردم منظورت اینه که با چمران و مدرس درگیر شده، یعنی سرویسشون کرده، آسفالتشون کرده... یه چی تو این مایه ها.

روزبه چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 08:35 ق.ظ http://tadaie.persianblog.com

سلام خوشم اومد از نوشته هات ٬ مواظب خودت باش

نسیم چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 09:06 ق.ظ http://www.abandokht.com

مملکت ما پره از این حکایتای کمیک - تراژیک ... نمی دونم باید خندید یا گریه کرد و فریاد کشید . خلاصه که اوضاع قمر در عقربیه ...

لیدی چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:46 ق.ظ http://www.disconnectedly.blogspot.com

سلام.
منم باقلوای قزوین خیلی دوست دارم:)

سروناز چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 06:22 ب.ظ http://sarvenazfarajollahi@yahoo.com

فکر کنم بینه خر وخرتر . خر بهتر باشه نه؟!!
خداحافظ زندگی و سلام اوین!!

ویدا جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 03:12 ب.ظ

سلام داستان های جالبی نوشتی با اینکه متاسفانه جامعه قبول نداره ولی............
در ضمن من از پسرای مو بلند خیلی خوشم میاد.
از آشناییتون خوشحالم

نسیم شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:14 ب.ظ http://www.abandokht.com

سلام اقا بابک .. کتابم بالاخره منتشر شد ... تا پس فردا می ره نمایشگاه... اگر سری زدی غرفه انتشارات سبزان رو هم پیدا کردی یه جلدشو بخر و تبلیغشو بکن ... ممنون!

آوات شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 03:20 ب.ظ http://awathiva.persianblog.com

حالا نمی شد این همه لقب و صفت ندی

نسیم شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 04:29 ب.ظ http://www.abandokht.com

از توجهت یک دنیا ممنون ... از فکرای تازه هم کلی استقبال می کنم ... منتظر می مونم و بازم ممنونم! ایشالا بتونم جبران کنم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد