خالی بندی هالیوودی و سایت جاداستانی


اول:
 فیلم اسکندر ساخته الیور استون رو دیدم. من از نقد فیلم چیزی سرم نمیشه ولی به نظرم یک فیلم کاملا تبلیغاتیه که نه تنها توش هیچ خبری از واقعیات تاریخی مثل انداختن برده ها جلوی حیوانات درنده نیست بلکه همه دستاوردهای تمدن اونروز ایران رو به یونانیها نسبت میده. در مقابلش ایرانیها رو به عنوان نماینده شرقیها و بربر خطاب میکنه. و بارها در جاهای محتلف فیلم از یونانیها با ضمیر ما (یعنی نماینده غرب) یاد میکنه و علنا از زبان ارسطو میگه که ما از آنها برتر هستیم. حتی قیافه داریوش سوم هم به ملاعمر شبیه تره تا نقش برجسته های تخت جمشید. در ضمن وحشیانه ترین کار اسکندر که آتش زدن پرسپولیسه هم تو فیلم نیست و از شیفتگی او به فرهنگ و تمدن ایرانی به ازدواجش با  رکسانا که اون هم بیشتر شبیه عرب هاست بسنده میکنه. البته تعجبی هم نداره. آمریکاییها که به خاطر این دوتا جنگ( عراق و افغانستان) صد ها هزار نفر رو کشتن یا به کشتن دادند معلومه که از گه مال کردن تاریخ یه کشور دیگه که از اونم دل خوشی ندارن ابا ندارن.
گفتم که من نه منتقد فیلمم نه تاریخدان. فقط آرزو کردم (حالا احترام امام علی و امام حسین و امام حسن و امام رضا و ... سر جای خودش) لااقل به جای زندگینامه شابدوالعظیم یه فیلمی سریالی چیزی ساخته میشد که لااقل به بخشی از راجیفی که این فیلم در مورد تاریخ ایران میبافه جواب بده. درسته که فضل پدر واسه ما نون و آب نمیشه ولی حداقل حال که میشه باهاش کرد.
دلم واسه ات میسوزه کورورش جان! اگه میدونستی سر مملکتی که درست کردی چی میاد همونموقع به سپاه یه میلیونیت می گفتی یکی یه تف بندازن تا کل جزیره العرب رو سیل ببره.
در همین رابطه تو این وبلاگ هم چیزهای خوبی نوشته.

دوم:

میدونین که ما با یه سری از بچه ها که اغلبشون وبلاگ نویس هم هستن گروهی داریم به نام غروب سه شنبه ها. این گروه از زمان مرحوم کافه بلاگ کار خودشو شروع کرد و تا امروز هم داره به کار خودش ادامه میده. یعنی چیزی حدود یک سال و نیم. که خب میدونین این زمان برای کار گروهی در بین ما ها رکورد خیلی خوبیه. تو جلساتمون داستان میخونیم و راجع بهش صحبت میکنیم. به علاوه کارهایی مثل بحث های تئوریک و دعوت از نویسندگان. تا حالا این گروه یه وبلاگ داشت که همه داستانها اونجا گذاشته میشد و به نوبت خونده میشد.
اما از امروز این وبلاگ تبدیل به سایت شده با آدرس: www.jadastani.com
هرچند هنوز ایراداتی داره ولی اگر اهل ادبیات به خصوص داستان هستید این سایت میتونه برای شما جالب باشه.
                                                  
نظرات 21 + ارسال نظر
نسترن شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 06:47 ب.ظ http://chaykhaneh.persianblog.com/

سلام بابک. آره من نسترن هاشمی هستم. بعضی وقتها هم وبلاگتو میخونم. بامزه است. تو خوبی؟ همه چیز روبراهه؟

لیمویی شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:03 ب.ظ http://pacific.blogsky.com

سلام....راستش باید بهت تبریک بگم...
قلمت خیلی قویه...
انقدرام که فکر میکنی تو نقد فیلم بی استعداد نیستی خوب از تو دل فیلمی مثه اسکندر مشکلاتشو بیرون اوردی.....
موفق باشی و....
پیروز...

کوزه شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 10:41 ب.ظ http://koozeh.org

بابک جون اولا که از ترجمه خیلی خیلی ممنون. و از این که به من و بقیه تقدیمش کردی هم خیلی ممنون... یهویی داشت اشک توی چشمم جمع میشد ها!

من این فیلم اسکندرو ندیدم. پانته آ با دوستاش دیده بود و میگفت اینقدر حرص آور و فجیع بود که نگو و نپرس. تا یه هفته بعدش داشت حرص میخورد!!! ولی با ایده ات که سپاهیان کورش نفری یه تف بندازن تو جزیره اعرب خیلی حال کردما!!!!

اینجا یه عالمه عرب هست. البته هیچ کدوم مال سعودی نیستن. همه مال لبنان و مصر و مراکش و اون وران... نمیدونی چقدر براشون مهمه که یکی عربه... همون قدر که ایرانی ها با یه تحقیری میگن عربها سوسمار خورن اونا هم فکر میکنن ایرانیا عقب افتاده ان و بی فرهنگن. البته من خودم وقتی مقایسه میکنم چیزایی رو که مطبوعات از اول زندگی به خوردم دادن به اسم لبنانی ها با مشاهدات واقعی ام از اونا خیلی هم بهشون خرده نمیگیرم که چرا راجع به ما اینطوری فکر میکنن.

مهدی یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:35 ق.ظ http://u2.persianblog.com

سلام بابک. آره، من مهدی یوتو ام. آره، درست شناختی. آره، منم دلم برات تنگ شده...

محسن یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:37 ق.ظ http://1golesorkh.persianblog.com

استاد اونقدر از تو دور شدم که دیگه پیدات نیس . کجایی؟

افرا یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 02:51 ق.ظ http://www.afranevesht.blogspot.com

قربان فیلم رو برای دل خودشون ساختن نه من و شما.
البته خیلی ها از فیلم خوششون نیومد حتی غیر ایرانی

نسیم یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:44 ق.ظ http://www.abandokht.com

سلام ... با این توصیفی که کردی خیلی دلم می خواد این فیلمو ببینم . راستی مگه نمی گفتن که بخش هایی از این فیلمو به منیژه حکمت واگذار کردن ؟ اونم ضد ایرانیش کرده ؟ جاداستانی رو هم دیدم . جالب تر شده ... به امید پربار تر شدنش ...

پونه یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 09:40 ق.ظ http://saaghi11.persianblog.com

این فیلم اسکندر داد خیلی ها را در آورده ، آره دیگه اینم یک سلاح خوبه برای خراب کردن ایران و ایرانی ...حالا هی بیا یقه تو پاره کن که ای بابا ما از فرودگاه با ماشین میریم خونمون نه با شتر !!

hamed یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:05 ب.ظ http://varteh

agha ghazeeyeye tof endakhtan sepahe koorosh kheili bahal bood. chakereeem

فرشته یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 05:18 ب.ظ http://biesm.persianblog.com

سلام کم پیداتر از من شدی

سپینود دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 03:45 ب.ظ http://3pnood.com

فیلم رو ندیدم. شایدم بهتر لابد حس ناسیونالیستیکم عود می‌کرد و خلاصه هیچی دیگه! اون قضیه ی کورش شما هم خاطرمه و اون جمله‌ی قصار که وقتی از روی اتیش چهارشنبه سوری می پریدی!

یلدا سه‌شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 01:43 ب.ظ http://yeshabemahtab.persianblog.com

هر چی خاک کافست بقای عمر اعضاش بشه ایشا...راستی یاد اون شب افتادم تواد یک سالگیش..یادش بخیر!!

علی سطوتی سه‌شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 08:56 ب.ظ

به سوی ضد شعر ... این تو نیستی که عقب مانده را می نوازی. عقب مانده سر به ویرانی تو گذاشته است.حلول کرد،سرش بزنید و نگذارید بماند.

امیرحسین سه‌شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:52 ب.ظ http://roozmare.blogsky.com

۱- فیلم اسکندر دقیقا به همین دلایل با مغز خورد زمین!
۲- جالب این که حتی یونانی ها هم این فیلم رو قبول ندارن!
۳- بی معرفت یه خبر میدادی سه شنبه ها منم میومدم!‌D:

نسیم چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 10:33 ق.ظ http://www.abandokht.com

سلام اقا بابک ... ببخشید به خدا من بی برنامه و دروغگو نبودم ها ... تقصیر از بی برنامگی ارشاده ... خیلی شرمنده ... از توجهت ممنون . به هر حال اگر کتاب به نمایشگاه نرسه توی کتابفرشی های انقلاب توزیع می شه و در غیر این صورت می تونید از فروش آنلاین سایت آی آی کتاب استفاده کنید .

ماهزاده چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 08:50 ب.ظ http://http://kalogary.persianblog.com/

ممنون از حسن نظرت .درعالی بودن داستان که شک دارم.اما درمورد اسمش.یکی ازمشکلات ؛ همیشه انتخاب اسم برای داستان است. عجالتن گذاشتم پدر تا بعد.کاش پیشنهادی می دادی.باز هم ممنون.

پروین چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 10:10 ب.ظ http://mati9949.persianblog.com

سلام آقا بابک.من آخر سال پیش براتون ایمیل زدم و شما جواب دادید.ممنونم.داستانهاتونو دوست دارم.با اجازه شما لینکتونو می زارم توی وبلاگم.موفق باشید.

کوزه شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 06:36 ب.ظ http://koozeh.org

بابک نظرت خیلیی قشنگ و جالب بود. تا حالا بهش اینطوری فکر نکرده بودم ولی فکر میکنم کاملا درست میگی. راجع به خود من که فکر میکنم درسته. من دقت میکنم که حتما به گوش لیلا برسه :)

نسیم یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:28 ق.ظ http://www.abandokht.com

دوباره سلام ... راستش دلم واسه داستانات تنگ شده ... چیزی ننوشتی این همه مدت ؟ منتظرم.

پروین یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 09:26 ق.ظ http://mati9949.persiabblog.com

سلام.مرسی از کامنت..!!بنفشش رو که بلد نیستم کم کنم،اما بلدم پر رنگتر بنویسم.ممنون سر زدید.منتظر داستان جدید تون هستم.

مریم گلی یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:53 ب.ظ

با تبادل لینک موافقم . شما هم وبلاگ قشنگی دارین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد