- الو! ... میگفتم ... با قر و قمیش میاد میشینه جلوی من. می دونه چقدر بهش مشتاقم. چشم و ابرومیاد.
آروم دستمو میبرم جلو و لمسش میکنم. دستمو پس میکشم. دوباره با احتیاط دستمو می برم جلو و ایندفعه می گیرمش تو دستم. اول با یک دست و بعد دودستی میگیرمش بین دستام.
گرماش دستامو گرم میکنه. سفت فشارش میدم. آروم می برمش سمت لب هام. اوخ! چه داغه! هنوز وقتش نشده. می برمش عقب. نگاهش میکنم. عکش چشمام می افته تو قهوه ای زلال چشماش.
دوباره بین دستام فشارش میدم. دستام مثل تنش گرم گرم شده. بهش که نگاه میکنم میگه زود باش، دارم سرد میشم. می برمش طرف لب هام. لبم گرم میشه و خیس.
لب اونم که خیس شد از خودم یه کم دورش میکنم. از لرزش دستای من اونم میلرزه و موج میافته تو چشماش، آروم مثل دریا.
دیگه نه من میتونم تحمل کنم نه اون.
می چسبونمش به خودم و دیگه هیچ چی نمی فهمم غیر از این که یه حس خوب گرم از لبم پخش میشه تو همه تنم.
و .... و بعد از لحظاتی از خودم جداش میکنم. حالا دیگه هم من آرومم هم اون.
سیگارمو روشن میکنم و دودشو فوت میکنم تو صورتش. چشماش که حالا دیگه گود رفته و چسبیده به ته می خنده.
منم میخندم. تو چی؟ تو هم بخند. ... الو! هستی هنوز؟ حالت خوبه؟
- وااای! حالم که راستش زیاد خوب نیست! اصلا تو کجایی؟ مطمئنی داری چای بعد از نهارتو میخوری؟
- منم راستش نه!
اون قسمت «و...و» اش رو میشه یه کم بیشتر کنی؟! (پر رو شوون)
عین رمان ایرونیا شدش.خب بعدش چی شد؟!!!
سلام اون پیام خالیه اشتباهی اومد!!!
من اولین باره که وبلاگتو میخونم خیلی قشنگن.
من با اون آخریهخیلی حال کردم(گرچه میگفت که زارت بکشم میدیدم...)
مخصوصا اون جایی که گفتی؛حسرت عکس سر در دانشگاه تهران رو پنجاه تومنی وقتی واسه کنکور درس میخوندیم ؛باور کن بغض گلومو گرفته بود چون خودمم همیشه این حسرتو داشتم و هیچ وقت بهش نرسیدم؛یعنی هنوزم دارمش.
من بازم میام.
بای
سلام بابک مطلب جدید کو؟ زود باش دیگه!!!!
خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوب بید
سلام بابک:)
گزارشگران بدون مرز : آغاز دومین سال زندان برای مجتبی سمیعی نژاد، وضعیت نامعلوم برای آرش سیگارچی
گزارشگران بدون مرز : ٢٤ بهمن ماه یکسال از بازداشت مجتبی سمیعی نژاد گذشت. این دانشجوی ٢٥ ساله در سال گذشته دستگیر و توسط شعبه ۱٣ دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام "توهین به مقام رهبری" به دوسال زندان و سپس به اتهاماتی بی پایه و برای "تشویش اذهان عمومی" به ۱٠ ماه زندان محکوم شد.
"جمهوری اسلامی با کسانی که فقط به ابرازعقاید خود بر روی اینترنت می پردازند مثل جنایتکاران رفتار می کند، آنها را دستگیر و محاکمه و زندان می کند. این سیاست آزادی ستیزانه قابل پذیرش نیست. ما خواهان آزادی دو وبلاگ نویس زندانی مجتبی سمیعی نژاد و آرش سیگارچی هستیم."
مجتبی سمیعی نژاد در١١ آبان ماه سال ۱٣٨٣به جرم انتشار خبر دستگیری سه وبلاگ نویس بر روی وبلاگش (HTTP://MAN-NAMANAM.BLOGSPOT.COM) بازداشت شده بود. در مدت دستگیری، وبلاگ اش توسط یک وبلاگ متعلق به گروه افراطی اسلامی حزب الله هک شد. مجتبی سمیعی نژاد به محض آزاد شدن وبلاگ جدیدی (HTTP://8MDR8.BLOGSPOT.COM) را درست کرد. شنبه ٢٤ بهمن ماه مجتبی سمیعینژاد پس از احضار غیرقانونی توسط دادسرای ناحیه ٢١و افزایش قرار وثیقه اش از ٥٠ به ١٠٠ میلیون تومان چون قادر به پرداخت این مبلغ نبود مجددا بازداشت شد. در تیر و خرداد ماه ۱٣٨٤ توسط شعبه ۱٣ دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام "توهین به مقام رهبری" به دوسال زندان و سپس به اتهاماتی بی پایه و برای "تشویش اذهان عمومی" به ۱٠ ماه زندان محکوم شد.
آرش سیگارچی سردبیر سابق روزنامه ی گیلان امروز و وبلاگ نویس پنجره ی التهاب است. وی در ٢٨ دی ماه ۱٣٨٣ توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد در ٤ اسفند ماه دادگاه انقلاب اسلامی استان گیلان وی را به ۱٤ سال زندان محکوم کرد. آرش سیگارچی در ٢٧ اسفند ماه ۱٣٨٣ با وثیقه ۱ میلیارد ریالی آزاد شد. دادگاه تجدید نظر در ۱٩ خرداد ماه تشکیل شد اما در اوایل بهمن ماه حکم تقلیل محکومیت آرش سیگارچی از ۱٤ سال به ٣ سال را به وی ابلاغ کردند. پنجشنبه ٦ بهمن ماه هنگامی که آرش سیگارچی برای دریافت حکم و اعتراض نسبت به آن در دیوان عالی کشور به دادگستری رشت مراجعه کرده بود، در همان محل دستگیر و روانه زندان شد.
واییییییییییییییییییییییییییییییی..........بازم صلح!!!!!!!!!
بعد از مدتها پیدات کردم آقا بابک!بیخبر یهو ناپدید میشی !هی میومدم اینجا هی ارور میدیدم و کل سیستم هنگ میکرد ..دیگه این اواخر از ترس پریدن همه چی وبلاگتو باز نمیکردم..خوشحالم که امروز شجاعت به خرج دادم و دوباره دیدمتون..عوض شدین آره اما نثر شیوا همونه و قدرت بیان همون...همیشه موفق باشید.بازم میام
بابک جان، ممنون از لینک در (آماتورها خوشبختانه .... ) .
قربان ما خیلی مخلصیم
چه فریبی اما چه فریبی!
که ان که از پس پرده ی نیم رنگ ظلمت به تما شا نشسته
از تمامی فاجعه اگاه است
درود بر شما دوست گرامی
نوشته هاتون زیبان
اما اگه تلخی ر و دوست داری منتظرتم
خمینی قولش را به مردم ایران داد، اما در کشور نروز به اجرا در آمده است !!!
350 هزار کرون پاداش بازنشستگی از پول نفت به هر شهروند نروزی
هر شهروند نروزی در آستانه بازنشستگی خود دارای یک پاداش 350هزار کرونی در حساب بازنشستگی خود خواهد بود.این پاداش از محل سود استخراح نفت این کشور تامین شده است.
قرار است که امسال سرمایه موجود در صندوق نفت نروز(استاتنس پترولیوم فوند)به همراه سرمایه موجود در صندوق بازنشستگی"فولکه تریگ فوندت" این کشور در یک صندوق بازنشستگی تازه تاسیس دولتی قرار بگیرد.جمع کل این سرمایه،مبلغ نجومی 1600 میلیارد کرون نروز خواهد بود .این به این معنی است که هر نفر از نروزی ها علاوه بر مبلغ بازنشستگی معمولی خود دارای یک پاداش 350هزار کرونی در حساب بازنشستگی اش خواهد آمد و در آمد حاصل از منابع طبیی این کشور در راستای رفاه هر چه بیشتر مردم مستقیمآ به جیب شهروندان نروز سرازیر میگردد.
زنده ای؟
چرا من خیلی سر از این یکی در نیاوردم ؟؟ ...
جذاب بود