با اینکه امروز همه لباسهامو عوض کردم و لباس تمیز اتو خورده پوشیدم ولی امروزم مثل روزای دیگه بود. البته یه خورده سرد تر.
نهار زرشک پلو با مرغ داشتیم. الان یه ساله هر وقت زرشک پلو با مرغ داریم رییس ازم میپرسه رون دوست داری یا سینه؟
یه با رمیگم رون ، یه بار میگم سینه. ولی فرقی نمیکنه من چی بگم چون اون میگه:
مهندس از اوناس که رون( یا سینه) دوست داره. و لبخند ملیحی میزنه!
آقای پارک هم داره میاد ایران.
دیوث هر وقت با هم میریم بیرون میگه ایرانین گیرلز آر بیوتیفول.
اولین کاری هم که میکنه اینه که با دوست دختر ایرانیش قرار شام میذاره.
طلبه شده ام یه بار به رییس بگم به توچه که من چی دوست دارم.
حالا که نه! ولی بالاخره یه روز بهش میگم .
تو همونروز قشنگ به اقای پارک هم میگم که مادر جنده همون سان آف د بیچه و غورباقه همون فراگ!
سلام
مرسی که به من سر زدی. ضمن منم زرشک پلو دوست دارم منتها با سینه نه رون :))
همه را رها کن و...
سلام . مهندس . خیلی قشنگ نوشتی من هنوز دارم میخندم . نه که ۲۵۳۵ رو خوندم فکر میکنم از این پارک خاطره دارم . ببین منهم چند تا فحش مشتی بلدم اگه خواستی ترجمشون کنم .
هر چی که هست از این نوشته خوشمان آمد
مرسی . برای آدرس جلسه . جسدم حتما میارم من اصلا دوست ندارم ناهار اونجا بودم
مهندس آقای پارک بد جوری حرص تو درآورده.اونجات(...) از چی میسوزه!!
منهم حاضرم در آن روز قشنگ کنارت باشم. به شرط اینکه منهم چند نفر دارم که باید ترتیب اونها رو هم بدیم
بابکی مثل اینکه رییست نمی دونه که سوال رو از جوابدونش باید پرسید نه ؟!!!!