ساعت ۴و۳۸ دقیقه صبح جمعه. اول جاده چالوس:
- بابک عین حاج بابا وقتی حب می کرد چرتک مرغی میزنه.
- من که بیدارم . شما ها مستین حالیتون نیست. دکتر این آهنگ sexy lady آهنگ توه ها. دوستش داری؟
-آره دوستشون دارم.همه دخترای دنیارو. همه رو باهم میخام.آخ جنیفر لوپز ، کاترین زتا جونز، سی بل جان! واقعا معذرت میخام نمیتونم هیچ کدومتونو ترجیح بدم . می فهمین؟!
ساعت ۵و ۲۴ دقیقه:
-مازیار این آر-دی طوسیه خیلی ویراژ میده .انش کن!
- یه دقیقه صبر کن میرفستمش تو باقالیا.
- ایول ان شد .ان شد....
-مواظب باش اتوبوس! اااا داره میاد .نرو .
- ده لامسب!
- ایول ان شدیم. ان شدیم....!
ساعت ۶ صبح:
- بچه ها مثل اینکه ماشین خراب شد.
ابن السبیل شدیم.
- نوکرتم فقط وسط جاده وانستا. بگیر بغل که اگه یه دقیقه دیگه اینجا وایسی،
عند ربهم یرزقون هم میشیم.
ساعت ۹ صبح. عباس آباد:
-دکتر یه بار دیگه بگیر . من دارم از خواب و سردرد می میرم.شمال این موقع همیشه موبایلا به .... میره!
- ایول گرفت. سلام حسین. ما شمالیم .زنگ زدیم آدرس بگیریم . چی؟ کی برگشتین ؟ خیلی خوب پس اومدیم تهران یه سری بهتون میزنیم.حیف شد دلمون خیلی تنگ شده بود!
ساعت ۲ بعد از ظهر. کنار دریا:
-سروناز میذاری شوهرت بیاد بریم تو دریا چند تا پری واسمون بگیره ؟
بابک: من که بدم نمیاد ولی
قلاب پری گیری رو نیاوردم!
سروناز: اختیار دارید قربان. شما قلاب پری گیریتون همیشه همراهتون هست. ایناهاش. دهنتو وا کن تا همه ببینن اون زبونتو!
ساعت ۶ بعد از ظهر. جاده :
-بچه ها کی بیداره. اون یارو رو می بینین بالای کوه تک وتنها داره می شاشه؟
- آره عزیزم. می بینمش اونم مثل منه.
تنها در اوج!!
سپاس برای تبریکت بابک پولو
خیلی وقت می شد که از خودم و همه چی ناراضی بودم و فکر می کردم در هیچی هیچ پخی نشده ام و همه اش انتظار داشتم مزدم را از همه بگیرم و فکر می کردم ناشر باید کتاب آدم را چاپ کند و همه ی مردم دنیا بخوانند و مشهور شوم تا راضی باشم (چه خری بودم من!)این هفته که در نشر ثالث بودیم و من پیازداغ را خواندم در یک لحظه به همه چی رسیدم .به همه چی رسیدم وقتی تو با نگاه مثبت همیشه ات و صداقتت به منیرو و بقیه گفتی من حال می کنم با این داستانها؛ در آن لحظه انگار برنده ی نوبل ادبیات شده بودم . بابک جان ! به تو بابت نگاه مثبت و موج مثبتی که در وجودت است تبریک می گم .
سلام بابک. به این می گن یک تکان ادبی....ادامه نمی دم تا پیامم حذف نشه. یا حق.
امیدوارم شاد و سربلند باشید .
به من لینک بده... لطفن البته...
سلام...نظرت توی بلاگم با فونتی بود که نتونستم بخونم.
سلام . وبلاگ زیبایی دارید . همینکه در زمینه داستان کوتاه فعالیت میکنید باعث شد تا به شما سر بزنم . متاسفانه الان فرصت خواندن داستانتان را ندارم . پس بعدا نظر میدهم... به من سر بزنید. نظرات شما در مورد داستانهایم برایم اهمیت زیادی دارد ...
این اولین باره بابک. خوشحالم که اومدم و خوندم. خوبه که سرونازم می دونه تو تک ماکارونی!!!!!
فعال باش با ما باش ...
سه دو یک بله http://321.blogsky.com همان چیزی است که شما بدنبالش بودید.
یک وبگردی هدفمند ...
لیست موضوعی
در کنار لیستی آخرین آپدیت دوستان ...
زود باش بیا عضو شو ...
http://gale.blogsky.com
سلام بابک. حالا غریب می یایو می ری؟ بابک جون..ما هم تنها در اوج قعر چاهیم.