نظرات 2 + ارسال نظر
مهرداد شادکام شنبه 22 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:21 ب.ظ

بابک جان سلام.
دست به متنت خیلی دلچسبه. از خوندن نوشته هات خیلی لذت بردم. حتی می تونم بگم بعضی هاش منو به شدت سرجام میخکوب کرد! الان دقیقا ۲۲ دی ماهه که من دارم برای بار دوم به سایتت سر میزنم. دفعه اول همین دیروز بود. یکی از داستانهای بسیار قشنگت رو پس از ذخیره کردن صفحه اون توی خونه خوندم. الان اومدم کافینت تا تمام سایتت رو بگیرم و ببرم خونه تا داستانهات رو بخونم.
من خیلی وقته که دارم سعی میکنم بنویسم. درواقع نوشتن که نیست. تموم کردن خودکارهاییه که توی کشوم جا موندن.
متاسفانه به دلیل یک عادت قدیمی هیچ نوشته ای ندارم تا برات بفرستم چون هیچ کدوم از متن هام رو نگه نداشتم. همه رو پاره کردم. به جز اونهایی که به عنوان هدیه به دو دختری که خیلی دوستشون داشتم دادم و الان متاسفانه هیچ کدوم در دسترسم نیستند.
خوشحال میشم که منو به عنوان دوست خودت قبول کنی.
نه !
شرمنده. منو به عنوان شاگرد خودت قبول کن.
اگر دوست داشتی با من تماس بگیر. شماره همراهم اینه:
۰۹۱۵۵۱۵۲۸۵۲
البته اگر منو قابل دونستی به من اس ام اس بزن چون مدتهاست که دیگه به تلفن جواب نمیدم.
ممنون میشم و خیلی خوشحال.
موفق و پیروز باشی.
ارادتمند ... مهرداد.

افشین عموزاده لیچایی پنج‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:41 ق.ظ http://afshinamoozadeh.blogfa.com

سلام
من هم داستان کوتاه می نوبیسم
یه سری بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد