مدتی پیش در یکی از شرکتهای پیمانکاری خصوصی پروژه ویژه ای طرح می شود و به تمام کارمندان اعلام می شود در صورتیکه بتوانند این پروژه را پیش از عید به اتمام برسانند پاداش قابل توجهی معادل سه برابر حقوق ماهیانه به آنان پرداخت خواهد شد.
مبلغ این پاداش برای مدیران معادل شش ماه حقوق و مزایا خواهد بود.
در کمال ناباوری این پروژه در زمان خواسته شده به اتمام می رسد و مدیر عامل شرکت در نامه ای به شرح زیر از مدیر پروژه می خواهد تا چهار نفر را که نقش مهم تری در اجرای این طرح داشته اند برای دریافت این پاداش به مدیریت اعلام کند:
جناب آقای ...
اکنون که به حول و قوه الهی و تحت لوای توجهات ولی عصر (عج)و به همت والای کارشناسان توانمند ایرانی و مدیریت نمونه جنابعالی و همچنین همکاری طرف خارجی این پروژه با موفقیت به اتمام رسیده است لطفا اسامی چهار نفر از از همکاران را برای ابراز تشکر و قدردانی به اینجانب اعلام فرمایید.
مدیر پروژه تحت تاثیر احتمالی الکل یا مواد مخدر یا جنون ادواری اسامی زیر را به مدیر عامل اعلام می کند:
۱-خانم س- م
۲-خانم ف- ه
۳-خانم ز- ع
۴- آقای م- د
مدیر عامل در ذیل نامه پاراف می کند:
جناب آقای ....
احتمالا اشتباهی در این خصوص رخ داده است. چون به غیر از ردیف شماره چهار، آقای م- د هیچ یک از اسامی اعلام شده کارمند این شرکت نمی باشند.
مدیر پروژه در نامه زیر توضیح میدهد:
احتراما به عرض می رسد:
۱- سرکار خانم س- م همسر مهندس ج مدیریت محترم کارخانه می باشند. پس از بررسیهای به عمل آمده و البته ضمن تشکر از خود آقای مهندس ج جا دارد جایزه ویژه به سرکار خانم س- م به خاطر پشتکار مثال زدنی و فشار بیش از حد تحمل ایشان به آقای مهندس ج جهت تبدیل خودروی پژو ۴۰۵ به زانتیا و تعویض سرویس مبلمان منزل در آستانه سال جدید که به ناچار باعث اقدام عاجل آقای مهندس ج برای تهیه منابع مالی مورد نیاز گردیده به ایشان اهدا گردد.
۲- هر چند نمیتوان از نقش دانش مهندسی شخص آقای وینچنزو کارشناس مقیم طرف خارجی در اجرای به موقع تعهدات شرکت گذشت اما به نظر اینجانب جایزه ویژه باید به رفیقه ایرانی ایشان، سرکار خانم ف- ه به خاطر فعالیتهای شبانه روزی !! و خستگی ناپذیر و ابراز محبت به سبک داغ شرقی که فراهم کننده زمینه حضور پی در پی و به موقع آقای وینچنزو در ایران می باشد تعلق گیرد. در ضمن با اینکه در مورد نیت اصلی خانم ف- ه در تلاش برای مسلمان کردن آقای وینچنزو شبهاتی وجود دارد اما حتی اگر این عمل به قصد ازدواج و گرفتن پاسپورت اسپانیایی صورت گرفته باشد باز هم از نظر اجر معنوی هم پای آزاد کردن یک برده در راه خدا بوده و تقاضا دارم ایشان برای تقدیر و تشکر سوپر ویژه به انجمن اسلامی شرکت معرفی گردند.
۳- در مورد خانم ز- ع که ایشان همسر آقای مهندس ق مدیر شیفت شب پروژه می باشند: البته تجربیات چندین ساله آقای مهندس ق در اجرای این پروژه بی تاثیر نبوده اما باید توجه داشت اگر نق نق ها و غرغر های بی وقفه خانم ز- ع و تیم همراه شامل دو دختر خانم و یک آقا پسر ایشان وجود نداشت هرگز زمینه فرار آقای مهندس از منزل و اقامت رضایتمندانه شبانه ایشان در محل اجرای پروژه و در نتیجه نظارت دائم بر کار کارگران شیفت شب فراهم نمیگردید.
۴- با توجه به اینکه آقای م- د مدیر محترم تدارکات مجرد می باشند جایزه ایشان باید به کلیه دختر خانم های هلو و تو دل بروی موجود در شهر که موجب ایجاد حس نیازمندی شدید برای تجهیز منزل مجردی به کاناپه تختخوابشوی دو نفره، نصب وان جکوزی دار حمام و سیستم صوتی روی خودرو و خرید سومین خط موبایل در آقای م- د گردیده تعلق گیرد. اما چون متاسفانه دسترسی به دخترخانم های فوق الذکر برای اینجانب مقدور نمیباشد پیشنهاد می گردد جایزه ویژه به خود ایشان تعلق گیرد تا این مبلغ را هر طور که صلاح میدانند بین آنان تقسیم نماید.
با تشکر
مدیریت پروژه پارس شمال شرقی!
سلام خوندنی بود پیشم بیاین
پس با این حساب .. امتیاز شما هم بر می گرده به خانم س-ف ...
سلام ... مثل همیشه طنز جالبی بود ...
چه مدیر پروژه ی فهیمی، به به. من لذت می برم این مدیر پروژه های کاردرست رو می بینم.
چه عمق تفکری داشته این آقای مدیر پروژه!
وووو..... همیشه چیزای با مزه و گاهی وقتا تکون دهنده می نویسی. ایندفه هم خیلی بامزه بود. منم با کله پوک موافقم که تو خوب طنز می نویسی. اون جایی که می گی احتمالا بر اثر مصرف الکل این اسما رو داده آدم فکرنم یکنه که آخرش به چنین برهان های منطقی و اصولی برسه. این به نظر من عالیه. در ضمن یه اصلاحیه هم می خواستم بدم. آدم گاهی وقتا برای اینکه حداقل خودش فکر کنه که چقدر حالش خوبه، به بقیه هم می گه که خوبه، ولی این می تونه فقط یه جور گریز باشه. البته می تونه، ممکنه هم واقعا حالش خوب باشه. ببخشید چرت و پرت ها زیاد شد. خوش باشید و در پناه خدا.
سلام . فکر کنم نمک خونت کم شده !!!! loooool
ایولز
سلام .ظاهرا این اقای مدیر خانومهای مسئولین پروژه را بهتر میشناسه ... مثل اون جکه که میگه ... اما بتول نمی شه.....
بابک عزیز یه دااستان کوتاه برات فرستادم اگه گرفتی لطفا بگو.
ضمن عرض سلام و باحال بود و این حرفا ! این سهشنبه اگه جلسه بود صورتتو حتما اصلاح کن ! چند تا از بچههای دانشگاه (البته از طریق لینکی که من بهت دادما ! ) پایهی اساسی بلاگت شدن . بعدش از من پرسیدن فلانی رو میشناسی ؟ گفتم نمیشناختم براچی لینک دادم پس ؟ گفتن نه ! یعنی میبینیش یا اینترنتیه ؟ گفتم نه ؛ میبینمش . اونا هم علاوه بر اینکه کلی از تیپ و قیافه و این حرفات از من پرسیدن ؛ سفارش یه ماچ آبدار حال بههم زن و از لپای قشنگت بهم دادن ! هرهرهر ! همین ! خلاصه صورتتو اصلاح نکنی من دوست و رفیق و این حرفا سرم نمیشهها ! یا علی ...
در اینجا یه سوال اساسی مطرح میشه. و اونم اینه که این دوستای شما جنسیتشون چیه. اگر پسر هستن که: داداش ما خودمون بچه پایینیم. نیگا نکن دو روز تریپ وبلاگ ورداشتیم. پاش بیافته سیبیلاشونو همینجا تو محل جلو ناموسشون خشک خشک با تیزی می تراشیم. اگر هم دخترن که دیگه تو این وسط چی میگی؟!
همـــــــوطـــن فـــــریــــــاد: اعتراض کانون وبلاگ نـویسان ایــران به دستگیـری نجمه امیـدپرور نویسنده وبلاگ طلوع آزادی و همسر محمد رضا نسب عبداللهی وبلاگ نویس زندانی به تاریخ 10 اسفند توسط نیروهای وزارت اطلاعات رژیم طالبانی بازداشت و به زندان انتقال داده شد. با توجه به سابقه دستگیریها و شکنجه های وبلاگ نویسان قبلی شکنجه و آزار و اذیت نجمه امیدپرور که باردار نیز می باشد بسیار جدی است. پن لاگ اعتراض و نگرانی شدید خود را به دستگیری این زوج وبلاگ نویس و همچنین سرنوشت تمامی وبلاگ نویسان در بند اعلام می دارد و خواهان آزادی بی قید و شرط نویسندگان مزبور است. لازم به یادآورست که آرش سیگارچی،مجتبی سمیعی نژاد،مجتبی لطفی از وبلاگ نویسان و وب نگاران، همچنان در بند می باشند. ما از تمام آزادیخواهان و فعالان حقوق بشر خواهان حمایت و پی گیری وضعیت وبلاگ نویسان در بند می باشیم. کانون وبلاگ نویسان ایران
سلام . آپدیتیدم !
بابا حالا که بچه پائینی جواب داستان ارسالی من چی شد .
بابک عزیز٬ اقای نادعلی و بانو ( این تیریپش زسمی تره!) و به امید پروردگار یک روزی اقای نادعلی و بانو و کوچولوی زیباشون! (این خوب بود نه؟!) خلاصه که سال خوبی داشته باشی پر از داستان و ... آرزوهای داستانی.
خوبه.قبلا توی ایران از این سبک زیاد مینوشتن که الان کمتر شده .سال نو مبارک
صمن تشکر از شما حالت رو از مازیار پرسیدم و سال نو مبارک
سلام. از آشناییتون خوشوقتم. خیلی هم آماتور نیستید! :)
سلام . عیدت مبارک !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام ؛ خیلی وقته ازتون خبری نیست .
سال نو مبارک...کم پیدا شدین..
اولا که مخلصیم و دلتنگ!
ثانیا که خیلی حال کردم.
ثالثا که بازم مخلصیم.
رابعا که سلام برسون.
سلام ... بابک جان تصمیمی که به سرانجام نرسید مهم نیست ...مهم اینکه که من با دوتا آدم خوب و دوست داشتنی آشنا شدم ...به سروناز مهربون سلام فراوون برسون ..براتون سال های خوبی رو آرزومندم...
سلام جناب. خواستیم حالی احوالی نیم. دیگه از نوشته های قشنگت نمینویسی. عید آمد ورفت و شوما هنوز در خواب زمستانی ،؟ آپ دیت پلیز
سلام آقا بابک.داستانهایتان واقعا جذاب است.من برایتان ایـمیل زده بودم.ممنونم که جواب دادید..خوشحال میشوم به وبلاگ من هم سر بزنید.