خیلی جالبه که یکی که اصلا نمیشناسیش و نمیدونی دختره یا پسر یا چند سالشه و کجا زندگی میکنه بهت ایمیل بزنه و فقط یه جمله بنویسه: آقا آپدیت! تو هم جواب بدی: نمیاد! و بعد اون جواب بده: یه شیشه روغن کرچک* بخور، زور بزن! میاد. بعد تو بنویسی بی تربیت! اونم بنویسه: مگه خودت پارسال تو وبلاگت ننوشته بودی تو به همون علتی می نویسی که خیلی ها می رن دستشویی! و بعد تو بفهمی که یک سال ونیمه که وبلاگتو میخونه بدون اینکه کامنت بذاره و یه جای دور زندگی میکنه و از طریق نوشته هات خیلی از دوستاتو به اسم میشناسه و میدونه که کافه بلاگ بسته شده و خیلی چیزای دیگه که خواهر مادرتم نمیدونن رو راجع به تو میدونه.
خلاصه ما یه چند وقت نبودیم. به قول بچه ها دپ زده بودیم*. یا یکی از اونم باحال تر می گفت:چیه؟ نوستال زدی*؟
یه مطلب خوب دارم آماده می کنم بنویسم. جریانش اینه که یه بابای خیلی مایه دار( وقتی می گم خیلی یعنی خیلی، تو این تریپا که هتل تو دبی بسازه و این حرفا) با یه دختر خیلی خوشگل ( وقتی میگم خیلی یعنی خیلی، تو این تریپا که همین یارو هتل داره واسه تولدش یه موسو *بهش کادو بده) که نصف سنش رو داره دوست میشه. بعد به دختره شک میکنه و ادامه ماجرا...
این مطلب رو میتونین تو پست بعدی بخونین. تا دفعه بعد هم هر کی تونست حدس بزنه که آخرش چی میشه یه جایزه میگیره. جایزه اش هم سی دی ام پی تری صدای ماهیه(ماهی=فیش).
ولی فعلا فقط یه جمله فلسفی بگم که دستاورد این مدت کنج عزلت نشینی و سر در جیب اندرون فرو بردنمه:
اینو خوب میدونستم که وقتی از کسی خوشم میاد حتی از آب خوردن تو لیوانی که اون باهاش آب خورده لذت می برم. اما چیزی که تازه فهمیدم اینه که وقتی از کسی بدم بیاد حتی از ریدن تو توالتی که اون توش ریده متنفرم.
واژه نامه:( چون بعضیا از این بخش خوششون اومده از این به بعد در همه پست ها میذارمش)
روغن کرچک:لوبریکانت، روغنی خوراکی که برای درمان یبوست به کار میرود.
دپ زدن: چت کردن، افسرده شدن، دپرس شدن.
نوستال زدن: به یاد گذشته وق زدن، دچار غم جانکاهی بودن، نوستالژی نمیدونم چی چی.
موسو: معنای اول:گوته باخ!توضیح فارسی: اگر بعد از آن علامت تعجب باشد به لهجه مازندرانی یعنی کونو! در مواردی که کسی باسن بزرگ یا جذابی داشته باشد به کار میرود: مثال:
نفر اول: ببین ! جنیفرلوپز که میگن اینه ها!
نفر دوم:( با لهجه شمالی) اوووووه پدر سوخته، موسو!
معنای دوم: یک خودروی دو دیفرانسیل کره ای با قلب تپنده مرسدس بنز و قیمت تقریبی چهل میلیون تومان.
تا پست بعدی !
فلسفه رو ترکوندی استاد با این جمله آخرت...
من لینک شما رو ندارم ؟؟ یا وقتی پست می کنین پینگ نمی کنین ؟( خیلی گله دارم آخه ...جا موندم از نوشته هاتون )
این فلسفه هات منو کشته!!!
آقا خدمت شما عرض شود که نوشته شما در باب زن حسن را خواندیم و حظ وافر بردیم!!!نه فقط به دلیل بامزگی داشتان بلکه به دلیل این که یاد ولایت کردیم. از شما چه پنهون که ما هم کمی تا قسمتی اراکی هستیم و مادرمون که بچگیشون رو در اراک سپری کردند اطلاعات کافی در مورد دوگوله و مسجد سیدها و... به ما دادند. خلاصه که خیلی با حال بود. در ضمن مامانم نوشته رو خوند و به من سرکوفت زد که چرا فرهنگ اراک رو تو نوشته هام ندیده گرفتم و مثل تو استعداد نداشتم.
خلاصه که دستت درد نکنه. ...
حالا این کسی که نمی تونی برینی توی دستشویی که اون ریده، کی هست؟
سلام...من اومدم تشکر کنم از همه چیز...خیلی ممنون واقعا..مطمئنم همه چیز تو ذهن همه می مونه...مثل یه خیال بود...ممنون
ایول بابک . فردای پس فردا برات مبارک .
تولدت مبارک بابک.سال ها هم این قدر زود می گذره چه برسه به.....
۲۹ سال آزگار...آآآآآآآآآ
سلام. خوبه که دوباره از نو شدی. یعنی نوشتی... به منم سر بزن اگه وقت داشتی. خوشحالم می کنی. منتظر داستان بعدیت هم می مونم. آخرشم شرمنده !من تو کار حدس زدن و این حرفا نیستم. منتظر می مونم.
تولدت مبارک!
مومن تولدت مبارک . گرچه من از این قرتی بازی ها متنفرم .
به نظر منم تولدت مبارک :)))
سلام بابک ..
سلام. بعد از مدتها من کارتمو عوض کردم و وبلاگ تو هم باز شد. مثل اینکه تولدت بوده، مبارک باشه. اون ماجرای اولی که تعریف کردی خیلی جالب بود. خیلی بامزه واردش شده بودی و عین یه داستان شده بود خودش. اما ماجرای داستانی که تعریف کرده بودی خیلی جذاب نبود، ولی باید خوند دیگه. موفق باشی.
دل من و ققنوسانی ها برای کافه بلاگ تنگیده شدید . کی باز می شه دوباره ؟ / همهء نوشته ها یه طرف این واژه نامه اش هم یه طرف / دربارهء اون قسمتی که پررنگ نوشتی موافقم بدجور ...