خیلی ساده است.
فکرشو بکنید... یه شب با برو بچ جمع شدید .یه اینترنت نامحدود مجانی هم دارید.
بعد از اینکه دو سه ساعت حسابی همه جای دنیا رو زیر و رو میکنید (و اگه به سایتهای سکسی سر زده باشید که حتما اینکارو کردید خودتون هم دو سه بار زیر و رو میشید)حوصله تون سر میره.
به فکرتون میزنه یه سایتی رو حک کنید. از یه وبلاگ که به نظرتون نویسنده و مطالبش مسخره اس شروع میکنید.
اولش به نظر سخت میاد. ولی یه نتایجی به دست میارید که امیدوارتون میکنه.
شب بعد هم همین برنامه رو با بچه ها میچینید.
حسابی خوشتون اومده!
...
چند شب میگذره.
به فکر یه کار تازه و باحال می افتید.
مثلا سایت دانشگاه.
پسر عجب حالی میده.
صفرا رو بر میدارید و به جاش بیست میذارید. نه ! بیست خیلی تابلوه. پونزه (پانزده) خوبه.
...
خب تو هر جمعی یه نفر هست که نسبت به بقیه خلافیسیته اش بالاتره. اما از اونجاییکه در یک جامعه ارزشی بزرگ شدید و شدیدا نسبت به مادیات بی علاقه هستید اول پیشنهاد رو رد میکنید.
دو سه شب بعد یهو می بینید تو سایت یه بانک گردن کلفت هستید.
چند بار ابر بالا سرتونو که توش شمایید و یه الگانس و یه ویلا تو شمال و ... با دست پخش و پلا میکنید. ولی بالاخره دووم نمیارید و .....
...
شما ممکنه یه کامپیوتریست حرفه ای باشید ولی یه دزد حرفه ای نیستید. پس سه سوت ثانیه بعد و احتمالا موقعی که نتونستید جلو خودتونو بگیرید و پولایی رو ریختین تو حسابتون یا هر جور دیگه ای دستتون اومده خرج نکنین گیر میافتین.
.. و موقعی که دستبند به دست میبرتون آگاهی تازه فهمیدید چیکار کردید.
ولی غصه نخورید. شما تازه اول راهید. تو این دوسه سالی که اون تویید با کلی دزد حرفه ای آشنا میشید و کلی چیز یاد میگیرید. وقتی دراومدید هم یه کامپیوتریست حرفه ای و هم یه دزد حرفه ای هستید و ایندفعه دیگه عمرا گیر بیافتید!
من که اگه جای اونا بودم پولا رو می دادم یه کافه می خریدم میدون محسنی تو برج بیژن اسمشم می گذاشتم کافه بلاگ!!!( آقا ما مخلصیم )
سلام بابکی. اول اینکه اول شدم وکلی ذوق کردم !!!! دوم اینکه با توجه به پیش زمینه ای که در مورد این مطلب دارم و اون شب راجع بهش بحث شد باید بگم که مطلب خیلی خیلی خوبی به ذهنت رسید عالی بود عزیزم.آفرین خرگوشک !!
سلام . مرسی که این همه به فکر منی !!!!!!
کسی به سن من واقعآ به این نصایح و راهنمایی ها احتیاج داره ...
برای همین هم قول می دم همه ی پولا رو خودم خرج نکنم .
فعلآ خداحافظ .
قشنگ بود/ طنز خوبی از کار دراومده/.
سلام . بابک . آی .آی .آی . خالا که از حبس در اومدیم . حال حک نداریم . زنم میگه واسه زری خواستگار اومده . بهش چی بگیم . میگه پسورد بانکو میخواد .
بابک جون سعی کن شبها زودتر بخوابی . اینجوری بهتره !
سلام.نه پیام تو رو ندیدم.بیا دوباره بنویس جان من ببینم چیه.یعنی چیه که قابل پاک کردنه.پیام خشایار رو دیدی؟بالاخره تحویل گرفت.
بابک جان هر وقت قضیه توش پول و بانک این جور چیزها بود مارو هم خبر کن! ۲۰ و صفر گرفتن دیگه از مان گذشته
خطری ها :)
آقا من به شخصه مخلصم ! دیگه با ما هم آره...؟
من می ترسم...!
نکنه اینا همونان که از یه بانک وطنی ۷۰ میلیون ناقابل بلند کردند...
...چی بگم؟
آره خوب!
من که راهکاری ندیدم ولی احتمالا باید راهش این باشه: اجتماع اینترنتی بیش از دو نفر ممنوع...
اولا که خیلی ممنون.
داریم به ۱۰سال پیش کشورهای بدبخت و بیچاره بلوک شرق نزدیک می شیم.
یک کمی باید به این فکر کرد که چی ژیش میاد که در یک کشور قشر تحصیلکرده و فنی و تکنیکال رو به این کارها می کنند. واقعا اگر دانشگاه های ما به این گونه افراد بها بدن و بعد هم که اونا به اجتماع میان عاطل و باطل نباشند و به جای اونها پسر خاله ی حاج آقا و پسر عموی سید و ... سرکار نرن این مسایل رو خواهیم داشت؟؟؟
مخلصیم.
یه سریال تخمی تخیلی چارسال پارسالا نشون داد تو مایه های همین فرمایشات جنابعالی امـــــــــــــــــــــا...
آقا شما برو تو حبسیتو ما می کشیم .ضمنا بعد اون زیرو رو شدنی که گفتی گمان نکنم حس هک باشه .فقط شیرموز...!
آره!...از شوخی گذشته، بهتره یه سر به حساب ملی کارتتون بزنید!!...شاید تپر شده باشه!!
سلام.
اومدم داستانتو بخونم میبینم که داری بازسازیش می کنی.. اینم جالب بود. چقدر بگم هک نکنین بابا عاقبتش میشه این...رفیق ناباب و ذغال خوب ( اکانت پرسرعت!!)