داستان جدید در مورد جایی است که مطمئنا شما بودن در آن را تجربه نکرده اید.یعنی آرایشگاه!
چطور؟
توضیح میدم.
این داستان دارای دو بخش است.
۱- ارایشگاه زنانه(برای آقایان)
۲-آرایشگاه مردانه (برای خانمها)
البته بعضی از خانمها برای اصلاح سر پسر کوچولویشان به آرایشگاه مردانه رفته اند اما با خواندن این داستان تصدیق خواهند کرد که در تمام مدت حضورشان مثل یک نامحرم با آنها برخورد شده و تازه بعد از رفتنشان همه نفس راحتی کشیده اند و به صحبتهایشان ادامه داده اند.
در اینجا لازم است از کمکهای بیدریغ همسر ، مادر و کلیه فک و فامیل مونث برای نوشتن قسمت آرایشگاه زنانه تشکر و قدر دانی بنمایم!
زیاد منتظر نخواهید ماند!!
مطمئنم مثل بقیه داستانها شنیدنی هستش. منتظرم.
آقای سختک لینک بده هر شب که لینکات داره بیشتر میشه!
راستی، نظرت راجع به گروه را نشنیدم....هان!!!! ...نشنیدم... الو....الو.... نمی شنوم....آه خط نمی ده..........
آقا ما هیچ جا نمیریم همین جا هستیم و منتظریم خلاصه
آقا ما کماکان منتظریم.:)
سلام/قشنگ می نویسی/ادامه بده
سلام دوست عزیزم. منتظر این داستانت هستم.مطمئنا مثل بقیه قشنگ خواهد بود.به امید دیدار!
بابک بهت لینک دادم خواستی به ما هم لینک بده
از یک ماه پیش به این طرف از سبکت تغییر کرد...؟؟؟ تو همون بابک روز اول منی؟
سلام بابک جان . من دارم یک مجموعه داستان کوتاه از نویسندگانی که فقط در وبلاگشان داستان مینویسند جمع میکنم. کار سخت و زمانبری است چون باید داستانها انتخاب شوند، ویرایش شوند و بروند برای چاپ و چون عده زیاد است همه این کارها طول میکشد. اگر علاقمند هستی و داستان برای چاپ داری با من تماس بگیر.
آقا من حاضرم...
ممنون که سر زدی